طرحی از یک زندگی...



۱. حیف اون همه پول که دادم برای موزه مادام تسو که کلش چار تا مجسمه بود.خاندان سلطنتی انگلیسرییس جمهورای امریکا.چند تا از بازیگرای هالیوود.چند تا از ورزشکارای امریکا.چند تا از مبارزای جهان.

۲. خانومی که بلیت میداد گفت میشه ناخونات رو ببینم؟ گفتم بیا ببینگفت واااای خدای من چه طوری تونستی اینجوری بلند بذاری؟

حالا من دو هفته است ناخونامو نچیدم بدون هیچ مراقبتی.

من اگه یه روز ببینم اونی که پدیکور و مانیکور رو این طور مثل نون شب برای مردم واجب کرد واقعا به هوش و قدرت تبلیغاتیش احسنت میگم که یه همچین چیز مسخره و غیر واجبی رو این طور عمومی کرد

۳. رفتم کلیسا خوشگله.مراسم تموم شده بود اما جا به جا مردم نشسته بودن به دعاهر کس توی خودش بود

منم دلم رو برای تو اوردم و یه گوشه روی صندلی نشستم.برای تو که همه جا هستی

۴. ادم عادت میکنهبه همین زودی وقتی میبینم یه چیزی بیست دلاره میگم خوبه. فقط بیست دلار.

چیزی که این ذهنیت رو به ادم میده مقایسه هر وعده غذا در یک کشور با قیمت هر چیزی هست.وقتی کمترین قیمت هر وعدا غذا در نیویورک ۱۰ دلار هست ۲۰ دلار چیز زیادی نیستحتی اگه تو کشور من بشه ۲۰۰ هزار تومنحتی اگه تو کشور قبلی که بودم بشه ۲۰۰ دلار.

۵. مالیات نیویورک نزدیک ده درصد هست.یعنی شما اب هم بخوای بخوری بلیت بخوای بخری هر کار بخوای بکنی ده درصد میاد روش.ده درصد خیلی زیاده به نظرم

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پوشش فلزات بابایی روزمرگی های یک وررق فروش جایی برای نوشتن شیراز رویداد Mamrs Coffee سایت پرسشنامه وپرسشنامه های استاندارد دانلود فیلم و سریال شرکت سه سوت وب ناگزیر از هجرت جوردینو